وقتی جوون بودم دوست داشتم هر کس دیگهای باشم به جز خودم. دکتر برنارد گفت اگر توی یک جزیره تنها بودم، مجبور میشدم به همنشینی با خودم عادت کنم. گفت باید با خودم کنار بیام. با تمام عیب و نقصها، ما خودمون عیب و نقصها را انتخاب نمیکنیم. اونا بخشی از وجود ما هستند و باید باهاشون کنار بیایم. دوستامون رو میتونیم انتخاب کنیم و من خوشحالم که تو رو انتخاب کردم.
زندگی هرکس یه راه بی انتهاست، بعضی هاشون صاف و آسفالت شده هستن و بعضی دیگه مثل مال من پر از شکاف و پوست موز و ته سیگارن. راه تو هم احتمالا مثل راه منه البته با شکاف های کمتر. امیدوارم یه روزی راه ما به هم برسه و بتونیم با هم یه شیرغلیظ شیرین بخوریم.
پ.ن: آدام اِلیوت / مری و مکس
درباره این سایت